به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
خداوند رحمان، (1)
قرآن را تعلیم فرمود، (2)
انسان را آفرید، (3)
و به او «بیان» را آموخت. (4)
خورشید و ماه با حساب منظمى مىگردند، (5)
و گیاه و درخت براى او سجده مىکنند! (6)
و آسمان را برافراشت، و میزان و قانون (در آن) گذاشت، (7)
تا در میزان طغیان نکنید (و از مسیر عدالت منحرف نشوید)، (8)
و وزن را بر اساس عدل برپا دارید و میزان را کم نگذارید! (9)
زمین را براى خلایق آفرید، (10)
که در آن میوهها و نخلهاى پرشکوفه است، (11)
و دانههایى که همراه با ساقه و برگى است که بصورت کاه درمىآید، و گیاهان خوشبو! (12)
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را تکذیب مىکنید ؟! (13) ((الرحمن))
یه کم با انصافی میگه خیلیاشو!
اگر یه کم به دور و بر نگاه کنیم، الان که زمان زنده شدنه ما نباید زنده شیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نام او
... سر هر کوه رسولی دیدند
ابر انکار به دوش آوردند
باد را نازل کردیم
تا کلاه از سرشان بردارد
خانه هاشان پر داوودی بود
چشمشان را بستیم
دستشان را نرساندیم به سرشاخه ی هوش
جیبشان را پر عادت کردیم
خوابشان را به صدای سفر آینه ها آشفتیم.
رب من " تویی سزاوار ستایش های نیکو ، و بسیار و بی شمار تو را ستودن ، اگر تو را آرزو کنند پس یهترین آرزویی ، و اگر به تو امید بندند ، بهترین امیدی "
" خدایا ستایش تو را سزاست که آفریننده و معبودی ، و بندگان را به درستی آزمایش کردی . خانه آخرت را آفریدی و سفره رنگارنگ نعمت ها را گستراندی ... سپس پیامبری را فرستادی تا انسان ها را به آن خانه و نعمت ها دعوت کند " افسوس" که مردم نه آن دعوت کننده را اجابت کردند و نه به آنچه تو ترغیبشان کردی رغبت نشان دادند..." ( نهج البلاغه )
در این دنیای دون آور که همه چیز آن گویی مرده است و هر آن چیز که در آن است هر آینه نیست و اگر کسی و یا چیزی است که هست تنها یک گناه است و تجلی است از گناه دروغ ، دروغ بودن ( که " اول همه تو بودی و آخر همه تویی این لاف هستی دگران در میانه چیست " ) تو با من بگو چگونه می توان زنده شد و زنده ماند ، دم مسیحایی ای باید تا که عشق در کالبد انسان بدمد و او را زندگی بخشد، اما آن نیز گمشده و یا دیگر گونه شده است ، مگر نمی بینی در این دنیای سرسام آور که همه چیز آن رو به گرانی است نرخ عشق را ، که چه ارزان به انسان عرضه می شود ؟ ...