به نام او
... و اینها برای این است که خداوند آنچه در سینه هایتان پنهان دارید، بیازماید و آنچه در دلهای شما (از ایمان) است خالص گرداند و خداوند از آنچه درون سینه هاست با خبر است.
آل عمران/ انتهای آیه ی 154
گاهی احساس می کنم که به یک مو بندم! به یک نخ نامرئی نازک! وسط زمین و هوا! مثل حس افتادن از بلندی در خواب! چه امتحانی می کنی خدا!!! تو با خبر؛ قبول! تو از همه ی سینه ها و رازها باخبر! پس من چی؟! این وسط مانده ام گیج و منگ و حیران! این رسمش نیست خدا! به خدا این رسمش نیست! این آدمها چه بخیل اند! همه چیز را در سینه هایشان نگه می دارند! همه چیز را!!! و آن نخ نامرئی، آن بند باریک تر از مو خود توئی! تو نباشی، من دلم را به کجا خوش کنم؟! به این همه راز نهفته در سینه ها؟! یا به این همه سینه ی بخیل با این همه راز؟!!