آیه های دوست داشتنی ما

بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

آیه های دوست داشتنی ما

بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

ای مونس شب های من غم می فشارد نای من ...

بنام خدای مهربان

اول از همه اینکه هوای حوصله ابریست نازنین ولی با این همه بازم می نویسم ... اما قبل از آیه یک درد دل کوچیک ، همیشه گفتم که چهار چیزو خیلی دوست دارم یک ، سکوت   دو ، یکی برام قرآن بخونه  سه ، یکی برام مثنوی یا حافظ یا غزلیات شمس بخونه چهار ، سکوت  ...اما از اونجایی که هیچ وقت خدا هیچ کدوم از سه تای آخری اجابت نمی شند مجبورم بی خیال اولی بشم و خودم یا برای دیگران قرآن یا حافظ و مولانا بخونم ... یا بنویسم !

در مورد ترجمه هم بگم که یادم نرفته و انشاالله در موردش خواهم نوشت ، اگر شد چند تا کتاب هم در زمینه ی قرآن معرفی خواهم کرد ، اما :

همانان که دینشان را به سرگرمی و بازیچه گرفتند و زندگانی دنیا فریبشان داد ، امروز آنها را فراموش می کنیم چرا که دیدار چنین روزشان را فراموش کردند و آیات ما را انکار می کردند.

آیه 51 سوره ی مبارکه ی اعراف

انگار فکر نکرده ام که یک روز ، یک روز قریب چطور فراموشی خدا را تحمل می کنم ... در یک صحرای برهوتی که همه در کوله شان دنبال اندکی خوبی می گردند و یا کورسوی امیدی ، چطور این آیه رو می خونم؟...

قطعا بدترین جنبندگان نزد خداوند افراد کر و لالی هستند که نمی اندیشند.

آیه ی 22 سوره ی مبارکه ی انفال

کر ی که گوشش را به روی حقایق بسته و لالی که زبانش برای گفتن زیبایی ها و خوبی ها بسته و جز حرفی که دلی را بشکند یا حقی را ناحق کند و ... ندارد، وقتی باید خاموش باشد پر حرفی می کند و هنگامی که دوشیزه ی حقیقت گوشه ای ایستاده و در انتظار که کدام این گرگ صفتان آدم نما که برای دریدن هم دهان باز کرده اند به آن ناطق خواهند شد ، لال است ...

ای کسانی که ایمان آورده اید ، چرا چیزی می گویید که عمل نمی کنید ؟ نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید.

آیات 2و3 سوره ی مبارکه ی صف

این آیه تماما تقدیم خودم و همه دوستایی که مثل من فراموشکارند ، البته من کمی هم تنبلم ، "چشم" ، اینو طوری می گم که دیگری شکی نداره که حتما انجامش خواهم داد اما نمی دونه که این تنها یک تیک کلامه !... این آیه برام قشنگه ، خدا می خواد که خوب زندگی کنیم ، بعضی وقتا ذکر این دستورات کوچیک در قرآن آدم رو به شک می ندازه که آیا مسائلی که در قرآن نیستند و برای ما اهمیت زیادی دارند آیا این همه اهمیت دارند ، باشه برای کانون ...

ای کسانی که ایمان آورده اید ، خدا را یاد کنید یادی بسیار ، و صبح و شام او را تسبیح گویید.

آیات 41و42 سوره ی مبارکه ی احزاب

خدا؛ کاش کمی شرک به من می دادی که تو را هم در کنار خدایان دیگر قرار می دادم تا شاید بعد، شیرینی یادت از یاد این همه دروغ ها غافل کندم و سری را که چون بی خردان در خاک فرو کرده ام و با یافتن مشتی جنس بی قیمت تو و همه خوبیهات را فراموش می کنم یکبار هم که شده به سوی تو گردانم شاید که از این خاکم بر کند ... مگر بال شکسته ام ، تو یاری کنی !

و در انتها

و با کسانی باش که پروردگارشان را صبح و شام می خوانند و رضای او را می طلبند و به خاطر زیور زندگی دنیا چشمان خود را از آنان بر مگیر و از کسی که قلبش را از یاد خدا غافل ساخته ایم اطاعت مکن ، هم او که از هوای نفس خود پیروی کرده و کارش زیاده روی است.

آیه ی 28 سوره ی مبارکه ی کهف

پس ای عزیز آنچنان غریق دریای غربتمان مپسند که به سوی هر خاشاک عاطفه ای دست نیاز دراز کنیم ...

این شعر هم تا دل تنهایی تان تازه شود 

نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟!
درین سراب فنا چشمه ی حیات منم!
وگر زخشم روی صدهزارسال ز من
بعاقبت بمن آیی که منتـهات منم
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقش‌بند سراپرده ی رضات منم
نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای با صفات منم
نگفتمت که چو مرغان بسوی دام مرو
بیا که قوت پرواز و پروپات منم
نگفتمت که ترا ره زنند و سرد کنند
که آتش و تـپـش و گرمی هوات منم
نگفتمت که صفتهای زشت در تو نهند
که گم کنی که سر چشمه ی صفات منم
نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت
نظام گیرد، خلاق بی‌جهات منم
اگر چراغ‌ دلی دان که راه خانه کجاست
وگر خدا صفتی! دان که کدخدات منم

  

 

روستایی