آیه های دوست داشتنی ما

بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

آیه های دوست داشتنی ما

بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

...ای عجب بین که چه نوری ز کجا می بینیم!

در خرابات خدا نور منان می بینم/ای عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم(۱)

تا حالا شده است فکر کنید گمشده ای دارید که نمی دانید چیست؟شده است بی دلیل دلتان بگیرد؟ همه چیز مرتب است ها ولی احساس می کنید چیزی قلبتان را دائم می فشرد !مخصوصا غروب ها که می رود هوا تاریک شود ، می رود "نور" کمرنگ شود..ما آدم ها (!) عادت کرده ایم این جور خلا ها را با سرگرم کاری شدن ،به خیال خویش پر کنیم  ولی این حس عجیب، این "حس پنهان" هر وقت بتواند از قسمت های فراموش شده ی ذهنمان سبز می شود .یک جوری طلوع میکند .

می دانید چرا؟ چون دور مانده ایم از جایی ..آن " نور" خدایی دور شده است از ما .از سرزمین ازلی مان دورمان کرده اند .غربت بیشتر از این ؟ اصلا نمیدانم تا حالا تجربه کرده اید که از شهرتان دور باشید  یا نه ؟ بیکار که بشوید بی خود و بی دلیل دلتان میگیرد! حالا چه برسد به  ملکوت... خوب تقصیر ما هم نیست ما برای اوییم. " انا لله " خوب از صاحبمان دور افتاده ایم! دلمان نگیرد عجیب است!درست مثل آن که آهنی را جلوی آهن ربا بگذارند ولی بینشان هزارو یک سد قرار دهند ، خودشان را می کوبند به این سدها که برسند به هم! آری! این آشفتگی مختص ما نیست." او "هم هزار و یک راه برایمان باز میکند که برسیم به ذاتش. 

« حدیث قدسی:  بنده ی من سوگند به حق خودم، دوستت دارم . پس سوگند به حق من بر تو مرا دوست بدار      ( ارشاد العقوب ص ۱۷۱ ) »

حتی نمی گوید دوستم بدار تا دوستت دارم!  " او " دوستمان دارد قبل از آنکه دوستش بداریم ..دوستداری بهتر از این ؟ نمی دانم چرا اینقدر از سرگشتگی سر شاریم ! دوستداری داریم که دوستمان دارد .که دوست داشتنش یعنی همه چیز ! یعنی جایگزین "همه ی داشتن ها و نداشتن ها!" ولی ما چی؟ اصلا حتی دنبالش رفته ایم ؟ اصلا حتی خدا را   شده یک لحظه مثل خیلی چیز های دیگر که گم می کنیم  ، بجوییم ؟ آری ! " در میان خانه گم کردیم صاحبخانه را"

این است دلیل آشفتگی ما ....

        در حدیث معروف قدسی آمده است: من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی ومن عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقه و من عشقه قتله و من قتله فعلی دیته و من علی دیته فانا دیته ( خداوند فرمود) : هر کس مرا طلب کند ، مرا می یابد و هر که مرا بیابد ، مرا می شناسد و هر که مرا بشناسد مرا دوست دارد و هر کسی مرا دوست بدارد عاشقم می شود و هر که عاشقم بشود ، عاشقش می شوم و هر کس را که عاشقش بشم ، او را می کشم و هر کس را بکشم ، دیه او به گردن من است و هر کس که به گردن من دیه دارد من خودم دیه او هستم.

پس ما حتی او را طلب هم نکرده ایم ! چه اگر طلب کرده بودیم یافته بودیمش!کاش حداقل از آفتابگردان بیاموزیم پرستش "نور" را! که آفتابگردان خورشید مادی منظومه ی شمسی را عاشق است و ما "نور آسمان ها و زمین" (۲)را هنوز عاشق نشده ایم! آن نوری که در تمام ذرات هستی تجلی یافته است..

" دل هر ذره را که بشکافی/ آفتابش در میان بینی" (۳)

به امید روزی که آدم ها ،همه آفتابگردان باشند.....

 

-------

۱.حافظ

۲. الله نور السموات والارض

۳.هاتف اصفهانی 

نظرات 3 + ارسال نظر
امیرحسین شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:53 ب.ظ http://www.apvt.blogsky.com

سلام.
وب خوبی داری .
تقاضای تبادل لینک دارم.
اگه مایلید تو سایتم یه نظر بدید.
+کد افزایش آمار سایت و وبلاگ در سایت ما:
www.apvt.tk

عطیه پژوهی شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:53 ب.ظ

به نام او
قبول که دوستمان دارد! اما گاهی آنقدر سخت امتحانمان می کند، آنقدر سخت می گیرد بهمان، آنقدر به حرفمان گوش نمی دهد که لجمان را در می آورد! دوستما دارد، اما فهمیدنش سخت است که دوستمان دارد!!!

یکی شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:46 ب.ظ

زیاد خوب نشد :(
خوب یه مثال همیشگی ..یه کرم ابریشم تو پیله است اگه برای بیرون اومدن از پیله سختی نکشه هیچ وقت پروانه ی زیبایی که بتونه پرواز کنه نمیشه!
خدا دقیقا مثل یک مادر سخت گیر است که خیلییی هم دوست دارد!
البته لیس کمثله شیء...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد