بنام خدا
الهیات میوه ی نارسیده ای است افتاده بر زمین از درخت معرفت، میوه ای کال و تلخ نه شیرین، آزارنده و بی خاصیت، می توان فقط با آن دهان را پر کرد، شکم را پر کرد، دهان را پر کرد از لغو و گزاف و سخن گویی و بسیار گویی و هیچ ندانی، جوز های بی مغز ، الهیات و خدا شناسی محض و جدا از نگرشی عمیق و نگاهی زیبا به هستی پاک و تعمق و تدبر در اسرار آن با ابزار عقل و خرد، ارنی موسی است و پاسخ لن ترانی، نگاه کردن است اما ندیدن، کور بودن است و سخن از نور گفتن، تظاهر به بسیار دانی و هیچ ندانی، و به گفته ی کامو نومید کننده ترین ننگ ننگ آن نادانی است که گمان می کند بسیار می داند ...
می شود از ندیده ها آنقدر با آب و تاب سخن گفت و کلمات ( را بی گناه مجبور به دروغگویی کرد ) را پشت هم ردیف کرد و سخن از ندیده ها گفت، کافی است قلم و کاغذ ات را برداری و در آن موجودی عجیب و ناشناخته را توصیف کنی و در آخر حرف ات را همانقدر دیگران باور خواهند کرد که خودت، و ایمان آنان به آن همانقدر خواهد بود که ایمان خود ات ، بیشتر از آن که نمی شود ...
از این است که می شود خدایی زیبا را در کتابی نوشته ی یک گبری لامذهب که در آن شرح پدیده ها می رود - و جملات آن هرکدام پنجره ای است تا از نگاه نگارنده اش هستی را نگریست – دید و فهمید و آن را ستایش کرد و در نهایت خضوع و خشوع سر بر خاک بر ستودن اش نهاد ، اما نمی شود در کلمات شیخ ربانی روحانی همه فن تمام خدا شناس دید.
او به هستی نگریست و در آینه ی آن جمال سلسله جنبان جان و جهان را دید و این خواست که او را بنگرد و و پاسخ آمد لن ترانی ...
...
آن شب سرخ که آتش ز دلی می بارید!
که ز هرم نفس اش خنده ی پروانه گذشت!
من مخمور شدم مست و به رقص پای زدم
جامم از دست بیافتاد و به سجاده گذشت
آتش افکند به تسبیح و به سجاده ی زهد
گو بیا پیر خرابات! شراب از سر پیمانه گذشت
خواندن کتاب های فیزیک با موضوعات کوانتوم، نسبیت، نجوم و همچنین زندگینامه ی علمی اینشتین را اکیدا جهت مطالعات آزادتان توصیه می کنم، امیدوارم چند کتاب از این موضوعات رو بتونم معرفی کنم ...
شهرام روستایی